جدول جو
جدول جو

معنی لس فیک - جستجوی لغت در جدول جو

لس فیک
بید مجنون
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(چُ سِ)
دانه های ذرت بوداده که پف کرده و سفید است. (فرهنگ نظام). در تداول عامه، ذرت خشک بوداده را گویند. ذرت بوداده
لغت نامه دهخدا
(لِ)
نام قصبۀ مرکز قضا در ولایت و سنجاق یانیه، واقع در 65 هزارگزی شمال یانیه کنار نهر چارشووه که به نهر ویوسه میریزد، در محل مرتفعی واقع گشته و دارای 2700 تن سکنه و چندین جامع و تکیه و یک چارسوق و یک منار ساعت دارد، در اوائل مرکزیک ناحیه بود بعداً مدتی سمت مرکزیت یک سنجاق تازه و جدیدالاحداث را پیدا کرد. و سپس بار دیگر مبدل به مرکز قضا گشت. اهالی مسلمان و در امور تجارتی و صرافی مهارت و زبردستی تامه دارند. (قاموس الاعلام ترکی)
لغت نامه دهخدا
(لَ)
نام قضائی است در ولایت و سنجاق یانیه و از طرف جنوب شرقی و جانب جنوب به دو قضای قونیچه و نقس یانیه و از سوی مغرب و شمال غربی به سنجاق ارکری و از سمت شمال و شمال شرقی به سنجاق کوریجه محدود میباشد. 49 قریه دارد و عده نفوسش به 18052 نفر بالغ می گردد و اکثر مسلمانند. اراضی آن چندان حاصلخیز نیست و غالب نقاط سنگلاخ میباشد مراتعی نسبتاً خوب و گوسفند و بز و حیوانات اهلی دیگر دارد و محصولاتش از حبوبات متنوعه و پاره ای سبزیجات و میوه جات است. (قاموس الاعلام ترکی)
لغت نامه دهخدا
(سَ)
خون ریخته. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(لَ)
گول. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
ذرت بو داده. توضینح دانه های ذرت (بلال) را در ظرفی سر پوشیده و سوراخ دار روی آتش جنبانند تا دانه ها بتدریج بو داده شوند و بترکند و سفید گردند. چس فیل را بعنوان تنقل خورند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سفیک
تصویر سفیک
ریخته ریخته شده خون ریخته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چس فیل
تصویر چس فیل
((چُ س))
دانه ذرت بو داده شده
فرهنگ فارسی معین
نمک مخصوص لیسیدن گوسفند و گاو
فرهنگ گویش مازندرانی
کوک پایین در سازهای زهی، زخمه ای
فرهنگ گویش مازندرانی